۱۳۹۰ تیر ۵, یکشنبه

مملکت را به دست چه کسی باید داد؟

یکی گوید که باید مملکت را
بدست پادشاه نوجوان داد
 

یکی گوید که باید روس ها را
صدا کرد و وطن را دستشان داد

یکی گوید همان بهتر که آن را

دوباره دست آمریکاییان داد

یکی گوید که حق با انگلیس است

به او باید وطن را بی گمان داد

یکی گوید که لا کن راهش اینه

که دست حضرت صاحبزمان داد
 

نمی دانم که این مسکین وطن را
چــــــــــــــرا باید به دست ایــــــن و آن داد؟؟!!

بیا ای هموطن فکر وطن باش

که باید همتی از خود نشان داد!


کز این بیداد آزادش نماییم
به دست خویــــــــــــــــش آبادش نماییم
 


(شعر از: هادی خرسندی)

اموال خارج شده توسط شاه فراری چقدر بود؟


شاه علاوه بر دارایی های خود در بانک های مختلف خارجی از جمله سوئیس هنگام خروج از کشور نیز مقداری اموال از ایران خارج کرد. این اموال چه میزان بود؟
پاسخ از رضا پهلوی: " 62 میلیون دلار تمام اموال پدرم به هنگام مرگ بوده است":





روزنامه فایننشال تایمز در مقاله ای به مناسبت فرار زین العابدین بن علی دیکتاتور تونس، لیستی از دیکتاتورهای فراری همراه با اموالی که خارج کرده اند را منتشر کرد؛ محمدرضا پهلوی با رقم 35 میلیارد دلار سرقت، تقریبن در صدر جدول قرار دارد:




(بر روی تصویر کلیک کنید تا بزرگتر نمایش داده شود)

                                                                       
پی نوشت: رابرت اف. آرمائو مشاور شاه طی نامه ای به فایننشال تایمز این آمار را غیرواقعی خوانده و ادعا کرده که شاه علاقه ای به امور مادی نداشت که قضاوت به خوانندگان محول می شود (آدرس این مقاله در فایننشال تایمز -- تصویر این مقاله). نکته ی دوم این که آمار فایننشال تایمز فقط مربوط به اموالی است که شاه از ایران خارج کرد و شامل محتوای حساب های بانکی خارج ایشان که قبل از سقوط ایجاد کرده بود نمی شود.

۱۳۹۰ خرداد ۲۷, جمعه

بازخوانی تاریخی از مجاهدین خلق: اشغال سفارت امریکا



نشریه مجاهد ارگان رسمی سازمان مجاهدین خلق همزمان با اشغال سفارت امریکا توسط دانشجویان خط امام (13 آبان 1358) چنین می نویسد:
خوشحالیم که این بار شاه اصلی (که همان امریکاست) مورد هدف قرار می گیرد. همان عامل اصلی بدبختی ها که هنوز هم نفوذها و شبکه های وسیعی در همه اندام ها و دستگاه های سیاسی و اقتصادی و نظامی و امنیتی ما داشت و دارد. همان دشمنی که ... تلاش کرده است وانمود کند که دیگر امروز که شاه رفته است دشمن هم تغییر کرده [است] آنها به یاد دارند فریاد شهیدان را که: «بعد از شاه نوبت امریکاست». بنابراین در شرایط بحرانی و حساس موجود که انقلاب ما در تنگناهای انحرافی متعدد افتاده بود چه اقدامی پرثمرتر و بااثرتر از آنچه "دانشجویان خط امام" کردند متصور بود؟.... وانگهی تسخیر لانه ی جاسوسی و ابطال یکی از قراردادها و اقدام شجاعانه و انقلابی امام در تحریم هرگونه مذاکرات عافیت جویانه و تسلیم طلبانه با امریکاییها منطقا این امید را که در نسخه و پاکنویس نهایی قانون مواد انقلابی لازم در نظر گرفته شود افزایش داده و انتظارات بسیار زیادتری پیرامون آن برمی انگیزد. (نشریه مجاهد - شماره 10)
نشریه مجاهد در این شماره و شماره بعدی بر قطع تمام روابط سیاسی اقتصادی با امریکا و مصادره ی اموال آن پافشاری می کند.
یک روز پس از اشغال سفارت امریکا، تلگرافی در تایید این اقدام و با لحنی ارادتمندانه از سوی سازمان به خمینی ارسال می شود (تصویر از نشریه مجاهد شماره 10 مورخ 21 آبان 58).













۱۳۹۰ خرداد ۲۶, پنجشنبه

فرار از زندان آلکاتراس! (قسمت اول)


دارم فکر می کنم هر حرکتی که می کنم جمهوری اسلامی می داند. هر رفتاری که می کنم هر سخنی که از دهان بیرون می دهم و هر کابوسی که می بینم از قبل مورد تایید حکومت و حکومتیان قرار گرفته است! بعد فکر می کنم در اتاق دوری بزنم و باز بیندیشم.
نه اشتباه نکنید متوهم نیستم و مالیخولیا هم نگرفته ام. چند روز است دارم عمیق تر فکر می کنم. دارم تک تک لحظات زندگی ام را از دریچه ی شخص ثالثی بازنگری می کنم. اینطوری تک تک کلماتی که از دهانم بیرون می آیند را ریشه یابی می کنم، سرنخ هر یک از افکارم را پی می گیرم تا به علتش برسم و خواب هایم را باز از ذهن می گذارنم تا ببینم از کدام خاطره ی پیشین من تولید شده اند.
قسمت عمده ای از دوران کودکی من مصادف بود با جنگ و طبعا مردن هزاران هزار انسانی که وقتی پدرم من و خواهرم را بغل می زد و به پناهگاه می برد، به جای ما می مردند. خاطره های کودکی ام همیشه از بزرگداشت مردن سخن می گویند. از سخنرانی ها و داستان ها و فیلم هایی که قهرمان جوان و زیبارو آرزوی شهادت یا همان مردن داشت. بدفهمی نشود شهادت را مذمت نمی کنم. مقصودم این است که "مرگ" تبلیغ می شد؛ قهرمان داستان یا آن که قرار بود به بهشت موعود برود، از ابتدا به منظور مردن می رفت. ذهن و کلامش را فقط یک هدف تسخیر کرده بود: شهادت، مردن. او به این نمی اندیشید که به سهم خود چگونه می تواند جنگ را خاتمه دهد یا لااقل تعریفی از "پیروزی در جنگ" ارائه دهد تا این طرف جنگ را پیروز کند. کسی حق نداشت از بالا به این ماشین جنگی بگوید تو اشتباه می کنی، اشتباه هدفت را سمت قدس و کربلا گرفته ای. ترمز بزن و تمامش کن. بلکه در کلام روحانیون و صدا و سیما و هر آنکس که منبع الهام ما از دنیای بیرون بود؛ صالح کسی بود که دم برنیاورد و پیچ و دنده ی این ماشین جنگی شود.
و این بود که از همان ابتدای زندگی، در کتاب ها و فیلم ها و سخنرانی ها در گوشمان می خواندند که: اصلا زندگی چه معنایی دارد؟ اگر برای خدا نباشد چقدر پوچ است. اگر برای خدا نمیری، مثل حسین فهمیده؛ -که معلوم نیست همان یک تانک را معدوم کرد یا نه- اگر تمامی کردارت برای خدا نباشد، مثل امام خمینی که کراهت موسیقی و حجاب اجباری را برایمان ساز کرد و مانند معصومین که شفاعت کننده ی آخرتمان اند بسیاری روز ها روزه می گرفت و شب ها به عبادت و زاری مشغول بود، و خیلی کسان و الگوهای دیگر که "تن" به لذات پست این دنیا ندادند و خود را به عبادت مشغول کردند، اگر مثل این ها نباشی زندگی چه معنایی دارد؟ بعد معلم پرورشی مان که روحانی بود یک یک لذات را برمی شمرد و در مذمت شان جمله ها می گفت. این جمله ها اولا چندش آور انتخاب می شدند تا برای ما که کودک بودیم تا سال های سال و تا به الان که پا در دهه چهارم زندگی می گذاریم هم تاثیری دراز مدت داشته باشند. دوما طی سال های تحصیلمان بارها به روایت های مختلف اما یکسان تکرار می شدند. از شراب شروع می کرد و می گفت کسی که مست کند جلوی روی محرمان خود شروع به شاشیدن می کند! درباره ی زن هشیار بود که چشم و گوشمان را باز نکند. نقل می کرد که کسانی که اهل این نابکاری ها بوده اند برایش تعریف می کردند که از عمد حاشیه ی خیابان راه می روند تا اتوبوس زیرشان کند و بمیرند. از خارج می گفت یعنی از امریکا! که چقدر فساد دارند و زن و مرد شبانه روز در هم غلت می زنند و می لولند و بچه های حرامزاده شان را می کشند. و وقتی فکر می کردی بچه شان یعنی یکی مانند تو را هر روز دارند در امریکا می کشند چه احساسی نسبت به زندگی داشتی؟ جمهوری اسلامی با تمام وجودش به ما می گفت راه من مردن و بعد بهشت است و راه دیگر زندگی سراسر رذالت باری که نجاستش تمام وجودت را می گیرد و خوابت می کند. بعد هم سر از جهنمی در می آوری که توصیفش کار هر روز واعظان بود تا نکند به فکر گناه بیفتی. حالا که کم کم حس لذت بردن از زندگی را از تو می گرفت تبدیل به سربازی شده بودی که هر شب با خواب سنگر و جبهه و تیرخوردنت خوشی ها می کردی و حتی برای دوستانت تعریف می کردی تا رویای مردنت را به آن ها پز بدهی، مخصوصا اگر بعدش هم خواب بهشت را می دیدی؛ جایی که سبز بود و احتمالا یکی از بزرگان دین را هم می دیدی.
دنیا زندان مومن بود و شوخی نشانگر بی عقلی و پرحرفی ناپسندیده اما گریه موجب سعادت دنیوی و اخروی بود، غم، گناهان مومن را از بین می برد و بیماری سبب پاکی انسان می شد. کم خوردن و کم خفتن و کم گفتن ویژگی بهشتیان بود.(1) این گونه بود که به تدریج روحمان را کشیدند و مرده های متحرکی شدیم که از زندگی فقط نفس کشیدنش را حلال می شمردیم.
                             
(1)
  • حضرت محمد (ص) : به ابوذر غفاری فرمودند : همانا دنیا زندان مومن است و قبر محل ایمنی و بهشت منزلگاه اوست ولی دنیا بهشت است برای کافر ( چون در آخرت به عذاب الهی دچار میشود ) و قبر محل عذاب و جهنم جایگاه اوست.
  •  قال امیرالمومنین علی علیه‎السلام:
    "ما مزح امرؤ مزحه الا مج من عقله مجه(1)؛ هیچ كس شوخى نكرد، مگر آن كه، با پرداختن به شوخى، بخشی از عقل خود را به دور انداخت. 
  • امام صادق (ع) : چون گناه بنده مومن زیاد شود و جبران آن نکند خداوند او را به غم و اندوه در دنیا گرفتار سازد تا کفاره آن شود و گرنه بیمارش کند تا کفاره آن گناهان شود و اگر باز هم چاره ساز نشد هنگام مرگ بر او سخت گیرد تا کفاره گناهش شود و اگر باز هم گناه داشته باشد در قبر عذابش کند تا هنگام دیدن پروردگار گناهی نداشته باشد.
*منظور از ذکر احادیث بالا این نیست که اسلام لزوما چنین دید افراطی دارد بلکه نقل قول مطالبی است که در کتاب های درسی ما آورده شده بود و موظف به حفظ و یادگیری شان بودیم.

اراده!

































۱۳۹۰ خرداد ۱۸, چهارشنبه

توصیه های فوتبالی رضا پهلوی (سال 1356)

رضا پهلوی که در مطبوعات سالهای پایانی دوران پهلوی از او با عنوان “رهبر ورزش ایران” یاد می شد، بازیکنان تیم ملی فوتبال ایران را در آستانه اعزام به جام جهانی 1978 آرژانتین به حضور پذیرفته و در حال انجام توصیه های تاکتیکی و اخلاقی به آنهاست. در تصویر علی پروین، حسن روشن، حسین فرکی و حشمت مهاجرانی نیز دیده می شوند.







 این مطلب عینا از وبلاگ مصائب آنا برگرفته شده است.

۱۳۹۰ خرداد ۱۳, جمعه

10 تن از منفورترین شخصیت های دنیا





نام ده تن از منفورترین شخصیت های تاریخ اینجا گردآوری شده است. انتخاب این ده نفر بر اساس عملکرد کلی آنان، تاثیرات و بیرحمیشان بوده است.






آدولف هیتلر
آدولف هیتلر به عنوان نخست وزیر آلمان انتخاب شد. به هنگام پایان جنگ جهانی دوم، جنگ های دفاعی و نسل کشی، زندگی دهها میلیون انسان شامل 6 میلیون یهودی در هولوکاست را تباه کرد یا بکلی از بین برد. در 30 آوریل 1945، با شلیک به مغز خود در حالی که کپسول سیانور نیز به دندان گرفته بود اقدام به خودکشی کرد.







یوزف استالین
استالین از 1922 تا پایان عمرش رئیس پلیس اطلاعات حزب کمونیست کمیته ی مرکزی اتحاد جماهیر شوروی بود. در زمان وی اوکراین که از اقمار شوروی بود دچار قحطی شد. تخمین زده شده که بین 2.5 تا 10 میلیون انسان بر اثر این قحطی جان دادند. دلیل قحطی تصمیمات سیاسی و اداری تحت فرماندهی استالین بود. تعداد کل افرادی که در زمان استالین به قتل رسیدند، بین 10 تا 60 میلیون است.



 

 

ایدی امین دادا
ایدی امین یک افسر ارتش و رئیس جمهور اوگاندا بود. وی در ژانویه 1971 طی یک کودتا قدرت را به دست گرفت. نقض حقوق بشر، مادام العمر کردن ریاست خود، آزار اخلاقی، اعدام های فراقانونی و اخراج هندی ها از اوگاندا کارهای شاخص وی به شمار می رود.
تعداد انسان هایی که توسط وی به قتل رسیدند معلوم نیست اما بین 80,000 تا 500,000 تخمین زده می شود.












 







لئوپولد دوم
لئوپولد دوم سالهای 1909-1865 پادشاه بلژیک بود. وی به در مرکز افریقا Congo Free State را ساخت تا عاج و ابریشم را از آنجا قاچاق کند. این کار مخصوصا به بردگی احتیاج داشت و در خلال این سالها حدود 8 میلیون کنگویی به این خاطر جان خود را از دست دادند.







پُل پُت
پل پت ابتدا نخست وزیر بود و سپس رهبر خمرهای کامبوج شد. وی در زمان قدرتش به صورت افراطی زمینداری کمونیستی را اجرا کرد به این صورت که شهرنشینان را به روستاها منتقل کرد و آنان را به کار در مزارع مشترک و بردگی مجبور کرد. نتیجه ی بردگی، سوء تغذیه، خدمات پزشکی بسیار کم و اعدام ها، حدود 2 میلیون کامبوجی را به کشتن داد.
خمرهای سرخ در مناطقی به نام "مزارع کشتار" دست به کشتارهای دسته جمعی می زدند. اعدامیان در گورهای دسته جمعی دفن می شدند. جهت تلف نکردن مهمات و گلوله، اعدام ها اغلب با چکش، دسته تبر، قنداق تفنگ یا خیزران های نوک تیز انجام می شد.







هان آتیلا
آتیلا رهبر امپراطوری هانیک بود که از آلمان تا رودخانه اورال و از رود دانوب تا دریای بالتیک را در بر می گرفت. وی از سال 434 تا 453 خان هانوس بود. در اروپای غربی به عنوان مجسمه ی بیرحمی و حریصی شناخته می شود. او در شب عروسی اش به قتل رسید.







ماکسیمیلین روبسپیر
روبسپیر یکی از رهبران انقلاب فرانسه بود که سخنرانی هایش باعث شد دولت انقلابی فرانسه پادشاه را اعدام کند. وی یکی از فرماندهان اصلی حکومت ترور بود که 18000 تا 40,000 نفر را به قتل رساند. در سال 1794 روبسپیر بدون مهلت دادن با گیوتین اعدام شد.







ایوان چهارم روسیه
ایوان چهارم اولین حاکم روسیه بود که تزار نامیده می شد. او دوک بزرگ و وحشتناک مسکو بین سال های 1533 تا 1547 بود. سربازان ایوان دور شهر دیوار کشیدند تا مردم نتوانند از شهر فرار کنند. بین 500 تا 1000 نفر هر روزه توسط نظامیان دستگیر شده و جلوی ایوان و پسرش شکنجه می شدند و به قتل می رسیدند.







ولَد اپه
ولَد سوم رومانی بین 1448 و 1476 سه مرتبه ولیعهد والاچیا شد. ولد بیشتر به خاطر داستان ها درباره ی مجازات هایی که در طول حکمرانی اش مقرر کرد معروف است. روش شکنجه ی او اینطور بوده که هر پای قربانی را به یک اسب می بستند و همزمان میله ی سرتیزی به بدن وی فرو می کردند. شکنجه های او عبارت بودند از: فرو بردن میخ به سر، قطع عضو یا اعضای بدن، کور کردن، خفه کردن با فشردن گلو، سوزاندن، بریدن بینی و گوش، قطع اندام های تناسلی به خصوص در مورد زنان، پوست کندن، در معرض حیوان ها یا مواد مختلف قرار دادن، و زنده جوشاندن در آب. ادعاهایی وجود دارد مبنی بر این که ده هزار نفر فقط در سال 1460 نقص عضو شدند.







روح الله خمینی
آیت الله خمینی از سال 1979 تا 1989
رهبر مذهبی ایران بود. وی در 4 ژوئن 1989 در هشتاد و شش سالگی مرد.
او قوانین مطابق با شریعت را به اجرا در آورد و در مورد لباس پوشیدن نیز مردان و زنان را بوسیله سپاه پاسداران و گروه های اسلامی دیگر مجبور به اطاعت کرد. در سال 1988 زندانیان را قتل عام کرد. در پی حمله ی فروغ جاویدان توسط مجاهدین به ایران، خمینی به مقامات قضایی اجازه داد زندانیانی که از فعالیت علیه جمهوری اسلامی توبه نکنند را اعدام کنند. به گفته ی بسیاری، هزاران نفر به سرعت در داخل زندان اعدام شدند، که 30000 فعال سیاسی از آن جمله بودند.







امپراطور هیروهیتو
هیروهیتو Hirohito بین سال های 1926 تا 1989 امپراطور ژاپن بود. در زمان اشغال نانجینگ پایتخت سابق چین، ارتش او وحشیگری های زیادی از خود نشان داد از جمله تجاوز، غارتگری، آتش زدن و اعدام شهروندان و اسیران جنگ. شمار زیادی از کودکان و زنان نیز کشته و یا مورد تجاوز قرار گرفتند. شمار کشته ها 150,000 تا 300,000 برآورد می شود.

توجه: این دسته بندی جنبه ی علمی و آکادمیک ندارد، و به انتخاب نویسنده مطلب آورده شده است.
منبع

آنچه ما می بینیم؛ آنچه کودکان می بینند







































۱۳۹۰ خرداد ۵, پنجشنبه

گزارش وال استریت ژورنال از تلاش های مجاهدین برای بیرون آمدن از لیست تروریستی

وال استریت جورنال: گروه تروریستی تحریم شده خواستار ازسرگیری فعالیت شد.
گروه شورشی ایرانی که که قبلا با صدام حسین متحد شده بود، اکنون دارد لیستی تهیه می کند تا مقامات پیشین دولت امریکا که اکنون از این گروه حمایت می کند را در آن ثبت کند. (که تاکنون موافقت رئیس سابق اف-بی-آی، رئیس سابق سی-آی-ای، و مشاوران نظامی دولت امریکا را جلب کرده است.)
مجاهدین خلق تاکنون سرمایه گذاری سنگینی را برای تورهای سخنرانی در واشینگتن و پایتخت کشورهای اروپایی هزینه کرده است تا تصویر یک گروه دموکراتیک و محبوب [ایرانیان] را از خود به نمایش بگذارد.
مجاهدین خلق به رهبری مریم رجوی، در سال 1965 برای جنگدین با شاه ایران بنیان گذاری شد. بنا به گفته ی امریکا در دهه 70 میلادی، مسئول قتل چند امریکایی در تهران است. این گروه ابتدا با حکومت مذهبی ایران متحد شد اما سپس با آن جنگ خشونتباری را آغاز کرد. به فرانسه رفت و بعد از آن به عراق منتقل شد و همراه با نیروهای صدام در جنگ هشت ساله علیه ایران جنگید.
با این حال مقامات اروپایی و اوباما، از این می ترسند که با به رسمیت شناختن مجاهدین خلق، از مخالفان داخل ایران دور شوند. در این صورت، به نظر خواهد رسید که امریکا با گروهی دست دوستی داده است که به خاطر همکاری نظامی با صدام در دهه های 80 و 90 میلادی و سلسله حملات تروریستی که امریکا معتقد است این گروه در داخل خاک ایران انجام داده، مورد نفرت عمومی قرار دارد.
در میان حامیانی که در جلسه های این گروه به سخنرانی می پردازند، اعضایی که به تازگی از تیم امنیت ملی اوباما جدا شده اند دیده می شوند  از جمله جونز مشاور امنیت ملی پیشین و بلر رئیس سابق اداره اطلاعات ملی و وولزی رئیس سابق آژانس اطلاعات. علاوه بر این افراد، شهردار سابق نیویورک و نیز رییس سابق مشاوران نظامی دولت امریکا، برای به رسمیت شناختن این گروه به سخنرانی پرداخته اند. این سخنرانان تمایلی به افشای مبلغی که برای هر بار ظاهر شدن در جلسات مجاهدین می گیرند نداشتند اما بسیاری از آنان برای هر بار شرکت در این گونه جلسات بین 25000 تا 40000 دلار حق الزحمه دریافت می کنند....

ادامه

۱۳۹۰ خرداد ۳, سه‌شنبه

۱۳۹۰ اردیبهشت ۳۰, جمعه

بالاترین و سردبیران افتخاری!

وقتی روزنامه ای را ورق می زنیم، چه در مقام تحسین و چه در مقام توهین، سردبیر آن را موصوف سخنانمان قرار می دهیم. سردبیر یک مجله چه می کند که اینقدر مهم است؟ آیا مطلب می نویسد؟ لزوما خیر. آیا مطلب گردآوری می کند؟ خیر.
تنها وظیفه ی سردبیر، انتخاب مطالبی است که بوسیله ی کارمندان نشریه به دفتر او فرستاده می شوند. اوست که باید تصمیم بگیرد چه مطلبی شایستگی چاپ و عرضه ی عمومی را دارد و چه مطلبی ندارد. گاهی هم زیر یک مطلب اشکالات آن را پاورقی می کند تا نویسنده آن را اشکالزدایی کند و در شماره ی بعدی به چاپ برسد.
طرحی از یک شبکه اجتماعی و گره های آن.
کسانی که به "لینک های تازه" رای می دهند یا در زیر لینک ها زمینه ی نقد و مباحثه فراهم می آورند، خواه و ناخواه سردبیران افتخاری جامعه ی بالاترین هستند ، در تمام سایت های اشتراک لینک چنین است. چرا که آنان تعیین می کنند چه مطلبی داغ شود و چه نشود. چه مطلبی باید اشکالزدایی شود یا از ایهام و مبهمات پاک شود. شاید رای خود را میان 30 نفر ناچیز بدانید اما همین رای هاست که اراده ی جمعی ما را تشکیل می دهد و مطالب جامعه ی بالاترین را جهت می دهد. ما به اندازه ی یک سی ام سردبیر نیستیم اگر رای ها و نقد های خود را بگذاریم. ما خود، یک سردبیریم؛ چرا که کم کم رای ما اعتباری به یک لینک می دهد که موجب رای دیگران نیز خواهد شد.

۱۳۹۰ اردیبهشت ۲۹, پنجشنبه

اعتیاد به اینترنت چیست؟




ما همگی از مزایای اینترنت لذت می بریم و برای بعضی از ما، اینترنت یک ابزار لازم برای کار، تحصیل و ارتباط هایمان است. در حالی که کار با اینترنت می تواند بسیار سودمند باشد، گاهی باعث ایجاد مشکلات در زندگی روزمره، کار و روابط می شود. هنگامی که شما با دوستان اینترنتی تان بیشتر احساس راحتی می کنید تا دوستان حقیقی، در این وضعیت است که نمی توانید از بازی کردن، شرط بندی و وبگردی بی هدف دست بکشید.

اعتیاد به اینترنت چیست؟
اعتیاد به اینترنت یا اعتیاد به کامپیوتر، شامل چند دسته مشکلات می شود:
* اعتیاد به اینترنت جنسی: استفاده ی مداوم از سایت های پورنوگرافی، چت روم های بزرگسالان (adult chat rooms)، یا سایت هایی که نقش آفرینی فانتزی بزرگسالات را اراه می دهند و باعث می شوند بر روابط شما در دنیای حقیقی تاثیر منفی گذاشته شود.
* اعتیاد به روابط اینترنتی: اعتیاد به شبکه های اجتماعی، چت روم ها و مسنجر ها تا جایی که دوستان اینترنتی برای شما مهمتر از دوستان حقیقی و خانواده می شوند.
* اعتیاد به شبکه: مانند اعتیاد به بازی های تحت شبکه، شرط بندی، مبادله سهام، یا چک کردن مداوم و بی دلیل سایت های حراجی مانند e-bay.
* اعتیاد به اطلاعات موجود در اینترنت: وبگردی بی دلیل و جستجو در پایگاه های داده، که باعث پایین آمدن بازده کاری و کمتر شدن فعالیت های اجتماعی شخص می شود.
* اعتیاد به کامپیوتر: بازی های کامپیوتری (بدون اینترنت) دائم و بدون توجه به گذشت زمان.
سه اعتیاد اول از همه شایع تر هستند.

استفاده ی مفید و سودمند از اینترنت:
اینترنت ابزار های مفیدی را در اختیار انسان قرار می دهد. اما تا چه حد استفاده از آن "زیاد" تلقی می شود؟
استفاده ی هر کس از اینترنت متفاوت است. ممکن است برای شغل یا ارتباط با خانواده تان که از شما دور هستند مجبور به استفاده زیاد از اینترنت باشید. استفاده زیاد از اینترنت هنگامی مشکل تلقی می شود که شما مقدار زیادی از وقت خود را از دست بدهید و سبب قطع ارتباط با دوستان، خانواده، مدرسه یا چیزهای دیگر مهم در زندگی شما شود. اگر شا به چنین مشکلی مبتلا هستید، الان زمان اراده غلبه بر آن است.


چگونه به اینترنت معتاد می شویم؟

بسیاری از مردم جهت فراموشی احساساتی نظیر اضطراب، تنهایی، افسردگی و فشار روانی به اینتترنت رو می آورند.هنگامی که شما روز بدی را پشت سر گذاشته اید و دنبال راهی برای رهایی سریع از احساسات خود می گردید، اینترنت می تواند راهی بسیار مفید باشد. غرقه ساختن خویش در هویت مجازی احساساتی نظیر تنهایی، فشار روانی، اضطراب، و خستگی را "به طور موقت" دفع می کند. با وجود این تاثیر اینترنت بایستی بدانیم راه های سالم تر و موثرتری جهت دفع این احساسات وجود دارد. راه هایی نظیر: ورزش کردن، مدیتیشن، ماساژ، و نفس های عمیق کشیدن.
برای بسیاری از مردم، ییک وجه غلبه بر اعتیاد اینترنتی یافتن راه های جایگزین برای غلبه بر این احساس هاست زیرا حتی وقتی که با اراده، استفاده اینترنتی خود را کم می کنید، این احساسات دست برنمی دارند. بنابراین بایستی درباره ی احساساتی که باعث می شوند شما در اینترنت غرقه شدید نیز بیندیشید و راه حل های درست و دائم و سالمتری برای غلبه بر آن ها پیدا کنید.

علائم عمومی اعتیاد به اینترنت:
* هنگامی که آنلاین هستید گذشت را فراموش می کنید. آیا غالبا خود را بیشتر از انچه باید پشت کامپیوتر بودید می یابید؟ آیا چند دقیقه استفاده از اینترنت تبدیل به ساعت ها استفاده از آن می شود؟ آیا اگر در دسترسی شما به اینترمنت اختلالی پیش آید از کوره در می روید؟
* مشکل در انجام وظایف یا شغل: آیا رخت های نشسته ی بسیاری دارید و به خرید شام نرفته اید چون در اینترنت مشغول گذار بودید؟ آیا در محل کار بیشتر می مانید تا بتوانید راحت در اینترنت گشت و گذار کنید؟
* از خانواده و دوستان جدا ماندن: آیا زندگی اجتماعی شما مختل شده است؟ آیا با خانواده و دوستان قطع ارتباط کرده اید؟ آیا فکر می کنید که هیچ کس -حتی همسرتان- مثل دوستان آنلاین قادر به درک شما نیست؟
* احساس گناه نسبت به استفاده از اینترنت: آیا همسرتان مدام به خاطر استفاده ی مداومم از اینترنت سر شما داد می کشد؟ آیا از خانواده و رییس تان پنهان می کنید  که چقدر زمان را در اینترنت می گذارنید؟
* احساس خوشی یا رضایتمندی از فعالیت های اینترنتی: آیا از اینترنت جهت رفع ناراحتی، فشار روانی، یا هیجانات جنسی استفاده می کنید؟ آیا چندین بار تا به حال سعی در محدود کردن استفاده از اینترنت داشتید اما نتوانستید؟

خود درمانی:
* مشکلاتی که سبب استفاده ی بیش از حد شما از اینترنت شده را  بشناسید. اگر با اضطراب، افسردگی و فشارهای روانی که در بالا ذکر شده اند دست و پنجه نرم می کنید و از اینترنت جهت رهایی از این احساسات استفاده می کنید. اگر استفاده از اینترنت شما را یاد قرص آرامبخشی که قبلا مصرف می کردید یا نوشیدنی که می خوردید می اندازد پیگیری کنید. در صورت صلاحدید به جلسات گروهی حمایت از بیماری مرتبطتان بازگردید یا درمانی که قبلا قطع کرده اید را از سر بگیرید. از یک مشاور یا مشاور تلفنی نیز می توانید بهره بگیرید.
* مهارت های اجتماعی خود را تقویت کنید. شاید چسبیدن شما به اینترنت دلیلش غلبه بر احساس عصبانیت یا فشار روانی باشد. یا شاید شما در ارتباط برقرار کردن با دیگران دچار مشکل می شوید یا در مواجهه با دیگرن احساس ترس می کنید. تقویت مهارت های اجتماعی سبب می شود در مواجهه با دیگران منطقی برخورد کنید و احساسات نظیر عصبانیت یا تنش نداشته باشید.
* روابط اجتماعی خود را قوی تر کنید: هر چه بیشتر در دنیای حقیقی با دیگران ارتباط داشته باشید کمتر اینترنت را برای حضور اجتماعی خود برمی گزینید. وقت هایی از هفته خود را برای ارتباط با دوستان و خانواده کنار بگذارید. اگر از ارتباط با دیگران می ترسید، سعی کنید در گروه هایی که علاقه دارید عضو شوید ، مثل تیم ورزشی، کلاس تحصیلی، کلوب کتابخوانی. این کار باعث می شود برخورد با دیگران را یاد بگیرید و روابط  خود را به طور طبیعی ارتقا دهید.
استفاده تان از اینترنت را تنظیم کنید:
* وقت هایی که از اینترنت استفاده می کنید را همراه با تعیین این که برای شغلتان استفاده کردید یا نه یادداشت کنید. پس از مدتی به این دفترچه نگاه کنید و ببینید آیا در موقعیت ها یا زمان های خاصی به استفاده زیاد از اینترنت می پردازید؟
* برای استفاده تان از اینترنت اهدافی را تعیین کنید. برای مثال می تونانید از تایمر، برنامه ریزی برای استفاده روزانه از اینترنت، یا تعهد برای این که کامپیوتر را در موقعی از روز خاموش کنید. یا می توانید به خودتان جایزه بدهید: هر چقدر که تکالیف یا رخت های نشسته را سر و سامان دادید برای فعالیت اینترنتی زمان جایزه می گیرید.
* فعالیت اینترنتی خود را با فعابیت های سالم جایگزین کنید. اگر خسته و تنها هستید، مقاومت در برابر اعتیاد دوباره به اینترنت مشکل است. برای گذاران وقت خود به صورتی بهتر، برنامه بریزید: نهار خوردن با یک همکار، کلاس گرفتن، دعوت یکی از دوستان.

چه عواملی خطر ریسک بزرگتری به همراه دارند؟ 

 اگر علائم زیر را دارا هستید در معرض ریسک بزرگتری به سر می برید:
* اضطراب دائم
* افسردگی
* اعتیادهای دیگری هم دارید.
* از حمایت های اجتماعی (مانند خانواده و دوستان) بی بهره اید.
* یک جوان ناشاد هستید.
* کمتر از آنچه قبلا بودید فعالیت بدنی می کنید.
* در معرض فشارهای روانی قرار دارید.





منبع: 
http://www.helpguide.org/mental/internet_cybersex_addiction.htm  

۱۳۹۰ اردیبهشت ۲۸, چهارشنبه

ای سادگی مقدس!

"یان هوس (Jan Hus) که از هواداران اصلاح کلیسا بود در 1415 هنگامی که به جرم ارتداد او را به چوبه ای آدم سوزی بسته بودند تا بسوزانند، روستایی ای پیش آمد و پشته ای هیمه بر خرمن سوزاننده او افکند. یان هوس با دیدن او با حیرت فریاد زد: ای سادگی مقدس!"
علی آشوری، در حاشیه کتاب "چنین گفت زرتشت" نیچه

۱۳۹۰ اردیبهشت ۲۷, سه‌شنبه

متن کامل مصاحبه استفان هاوکینگ با گاردین

- ارزش این که بدانیم: "چرا ما اینجاییم" چیست؟
- جهان توسط دانش اداره می شود. اما دانش به ما می گوید نمی توانیم معادله ای را همینطوری حل کنیم، بایستی از تئوری موفق انتخاب طبیعی داروین برای جوامع با شانس بقای بیشتر بهره بگیریم. ما به این جوامع ارزش بالاتری اعطا می کنیم.
- شما قبلا گفته اید که نیازی به وجود خدا برای آغاز خلقت نیست. آیا ما از روی شانس و اقبال به وجود آمده ایم؟
- دانش پیش بینی می کند که جهان های زیادی از "هیچ" در یک آن می توانند به وجود آیند. این از شانس ماست که این جا هستیم.
- خب ما اینجا هستیم. چکار باید بکنیم؟
- باید بیشترین ارزش را برای کارهای خود بجوییم.
- شما مشکل سلامتی داشتید و در 2009 در بیمارستان بستری بودید. چنانچه چیزی اتفاق بیفتد...  آیا از مرگ نمی ترسید؟
- من با احتمال مرگ زودرس 49 سال را زندگی کرده ام و از مرگ ترسی ندارم، اما عجله ای برای مردن هم ندارم. نخست کارهای زیادی برای انجام دادن دارم. من به مغز به دید یک کامپیوتر نگاه می کنم. وقتی اجزای آن از کار بیفتند می میرد. هیچ جهان پس از مرگ یا بهشتی برای کامپیوتر های از کار افتاده وجود ندارد. داستان جهان پس از مرگ یک افسانه خیالی است برای کسانی که از تاریکی [پس از مرگ] می ترسند.
- زیباترین چیزهایی که در علم دیدید چه بوده اند؟
- علم هنگامی که یک پدیده را توضیح می دهد یا میان مشاهدات گوناگون ارتباط برقرار می کند زیبایی خود را نشان می دهد. مثلا در مارپیچ دوگانه در زیست شناسی و معادلات بنیادی فیزیک."
لینک گاردین
پی نوشت: ترجمه این مصاحبه و نشر در این وبلاگ دلیل بر همراهی نویسنده با عقاید آتئیستی نیست و تنها جهت نشر مطلب است.
پی نوشت 2: برای اولین مرتبه مجبور شدم که بخش نظرات را غیرفعال کنم. از خوانندگان کمال عذر خواهی را دارم و علت این کار، تنها بی علاقگی شخص حقیر به بحث هایی است که دوستان مطرح می کنند. نقد سخنان استفان هاوکینگ توسط علمای دینی را می توانید با یک جستجوی ساده در اینترنت بیابید.

۱۳۹۰ اردیبهشت ۲۳, جمعه

حکایت کودکی ما از زبان یکی از بزرگترین کارگردان اروپا / روبان سفید/ یا: کودکی ما و یک قرن پیش آلمان ها چقدر شبیه است



روبان سفید (ساخت 2009)، تصویری تکان دهنده از یک جامعه بیمار و ناهنجار است که به سوی بحران و فروپاشی می رود و آبستن حوادثی سهمناک و خونین است. یک سلسله رویدادهای مرموز در دهکده، باعث ایجاد سوءظن، بدگمانی و بحران در میان روستائیان شده و زندگی عادی آنها را به هم می ریزد. فیلم از زبان پیرمردی به نام یاکوبی روایت می شود که داستانی مربوط به گذشته را روایت می کند. زمانی که به عنوان معلم و مدیر مدرسه در این دهکده خدمت می کرده و ناظر ماجراهای هولناکی بود که در آن ایام در آن روستا اتفاق افتاد. حوادث عجیب و اسرارآمیزی که اهالی این روستا را در بهت و حیرت فرو می برد اما همانند فیلم پنهان، نه پلیس و نه روستائیان، هیچکس نمی داند، چه کسی عامل وقوع آنهاست. سقوط پزشک دهکده از اسب بر اثر تله ای که برای او گذاشته می شود، قتل مرموز زن یکی از دهقانان، شکنجه و آزار یک کودک عقب مانده ذهنی، ربودن پسر ارباب ده و کتک زدن و آزار او، و به آتش کشیده شدن انباری ارباب ده و تخریب مزرعه کلم او، نمونه هایی از بلاهایی است که بر سر ساکنان ده می آید. خشونت و رفتار سادیستی، یکی از تم های محوری آثار هانه‌که است. رویکرد هانه‌که به خشونت در روبان سفید، رویکردی روانشناسانه و تاریخی است. حرف اصلی هانه‌که در این فیلم این است که خشونت، سرکوب مذهبی و سوء استفاده از کودکان، عامل اصلی پیدایش ایدئولوژی فاشیسم و روی کار آمدن رایش سوم در آلمان بود. وی در این فیلم، با استادی، خشونت و وحشت نهفته در زیر پوست زندگی عادی و روزمره را به ما نشان می دهد.

نظام اجتماعی دهکده، نظامی پدرسالارانه و مستبدانه است که بر مبنای سلسله مراتب کاستی و طبقاتی بنا شده و به وسیله فئودالی به نام بارون اداره می شود. کودکان ده به خاطر بی انضباطی و قانون شکنی، به شیوه ای آیینی و سخت تنبیه می شوند. این تنبیهات نه فقط جسمی بلکه روحی است. کشیش دهکده (با بازی درخشان کلاوسنر) نیز همانند بارون، مردی مستبد و سخت گیر است. وی فرزندانش را مجبور می کند که از روبان سفید به نشانه پاکی و معصومیت از دست رفته، به عنوان بازوبند استفاده کنند(بازوبندهایی که آشکارا استعاره ای از صلیب های شکسته است که بعدا جوانان حزب نازی بر بازوی خود می بندند) اما آیا این کودکان واقعا پاک و بی گناهند یا هیولاهایی اند که خود را در قالب کودکانی خاموش و مودب جا زده اند؟ اگرچه همان گونه که از فیلم های هانه‌که انتظار می رود، هرگز هویت واقعی مجرمان بر ما فاش نمی شود، با این حال نشانه هایی در فیلم وجود دارد که تلویحا به ما می گوید چه کسانی می توانند عامل اصلی این بلاها و خسارت ها باشند. 
 
ما نیز همانند معلم دهکده، می توانیم حدس بزنیم که همه این کارها را کودکان به ظاهر معصوم دهکده انجام داده اند. کودکانی که سال ها بعد، هیتلر را به قدرت می نشانند و برایش سرود فتح می خوانند تا خشم و عقده های روانی سرکوب شده خود را به رهبری او بر سر والدین خود خالی کنند. این کودکان، پرورده همان نظام اجتماعی و ارزش های اخلاقی کهنه و پوسیده آنند و حالا به تلافی همه بلاهایی که از سوی والدین شان بر سرشان آمده و تنبیه های وحشتناک و خشنی که در مورد آنها صورت گرفته، در صدد انتقام جویی برآمده و دست به این اعمال شرارت آمیز زده اند. آنها در دسته موسیقی کر کلیسایی شرکت می کنند که معلم مدرسه رهبری آن را به عهده دارد. کشیش دهکده، بارون، پزشک، و برخی از دهقانان نیز اعضای دیگر این ارکستر بزرگ اند. ارکستر کر کلیسایی، استعاره دیگری از ارکستر بزرگ فاشیسم است که بعدها به رهبری هیتلر، مارش نظامی فتح اروپا را به اجرا درمی آورد.

دانلود ازmediafire:
http://greatestmoviecollection.blogspot.com/2010/11/white-ribbon-2009.html

 

 
 مطلب برگرفته از سایت شخصی یحیی قرمگاهی